ترجمه‌ی شعر

ترجمه‌ی انگلیسیِ شعر «آفتاب میشود» سروده‌ای از فروغ فرخزاد

And The Sun Begins To Shine by Forough Farokhzad
این ترجمه را به خاطره‌ی رفیق پری* و نیز به همه‌ی زنان گمنام اما آزاده و مبارزی تقدیم میکنم که در هر کجای این «حباب خاک» برعلیه ظلم و سیاهی و برای رهایی و سعادت انسان از قید ستم و استثمار جنگیده و میجنگند.

الف. بهرنگ - تابستان ۱۳۹۷
And-the-Sun-begins-to-Shine

* رفیق شهید و گمنامی از اعضاء سازمان چریکهای فدایی خلق که در سال ۱۳۵۴ به شهادت رسید و از او هیچ نام و نشانی جز نام سازمانی‌اش «پری» در دست نیست. در سال ۱۳۵۵، در هفتمین شماره‌ی «نبرد خلق» ارگان سازمان چریکهای فدائی خلق گزارشی از نحوه‌ی درگیری و به خاک افتادن این رفیق درج گردید که متن آن بدین قرار است:

درگیری در خیابان‌های تهران

در بعد از ظهر روز پنجشنبه ۲۴\۷\۵۴ در جریان یک نبرد قهرمانانه، رفیق "پری" یکی از رزمندگان مسلح سازمان ما به شهادت رسید. او در هنگام رویاروئی با دشمن، آنچنان قاطعانه جنگید که مردم تهران را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. رفیق پری در هنگام جنگ و گریز با دشمن در منطقه نظام آباد تهران در حالی که فریاد می زد "زنده باد کارگر"، "مرگ بر شاه"،  تا آخرین گلوله اش با دشمن جنگید و آنگاه که گلوله هایش به پایان رسیدند با انفجار نارنجک، خود را کشت. این واقعیت نبردی است که امروزه بیش از پنج سال است که در میهن ما جریان دارد. تاریخ ثابت کرده است که در کشور ما در زیر سیاه ترین دیکتاتوری های جهان، یک مبارز سیاسی برای آن که بتواند در جهت بسیج و سازماندهی توده ها واقعاً مبارزه کند، باید یک فدائی، یک جانباز باشد. رفقای رزمنده ما همگی همچون رفیق پری با درک این ضرورت تاریخی و با درک عمیق رسالت خود در بسیج توده ها همواره حاضرند خود را فدا کنند. این فداکاری های شگفت انگیز که خاطره قهرمانی های رزمندگان خلق ویتنام رابه یاد می آورند و در تاریخ معاصر خلق ما بی سابقه هستند، ناشی از ضرورت های مبارزات خلق ما می باشند. مبارزاتی که به هر قیمتی که شده، راه خود را خواهند گشود و تا پیروزی بر دشمناش ادامه خواهند یافت. و اما جریان درگیری چگونه بود:

در بعد از ظهر پنجشنبه مذکور هنگامی که رفیق پری به همراه رفیق دیگری قصد داشتند سوار اتومبیلی که در خیابان گرگان پارک شده بود بشوند، با یورش مأموران مسلح دشمن مواجه شدند.* رفقا در زیر باران گلوله اتومبیل را از پارک خارج ساخته و به سمت شمال پیشروی می کنند. مزدوران با چندین اتومبیل بنز و پژو و آریا به تعقیب می پردازند و با رگبارهای پیاپی خود قسمت عقب فولکس واگن را مشبک می سازند. در همان لحظات اول، راننده یکی از اتومبیل های تعقیب کننده به وسیله گلوله ای که رفیق رزمنده "پری" در سینه اش می نشاند، از پای در می آید. رفقا از طریق خیابان های شفا و آریا وارد خیابان نظام آباد می شوند. در این موقع تصمیم می گیرند اتومبیل سوراخ سوراخ شده را رها کرده و پیاده از منطقه دور شوند. این تصمیم با یک تصادف، زودتر به مرحله اجرا در می آید و رفقا به ناچار اتومبیل را ترک می کنند. رفقا ضمن پیشروی به سمت خیابان کهن به پشت سر به سمت مزدوران که لحظه ای رگبار مسلسل هایشان قطع نمی شد شلیک می کردند و با دادن شعار "مرگ بر شاه، زنده باد کارگر" خلق را از ماهیت این درگیری آگاه می ساختند. ضمن جنگ و گریز در خیابان کهن، رفقا ناخواسته از هم جدا می افتند.

رفیق پسر وارد خیابان امیر شرفی می شود و با استفاده از یک وانت خود را از منطقه دور می کند.

رفیق "پری" بر اساس گزارشات رسیده، پس از طی مسافتی در حالی که فشنگ هایش تمام شده بود در محاصره مزدوران مسلسل به دست قرار می گیرد. رفیق که دیگر فشنگی برای جنگیدن در اختیار نداشت و شکستن حلقه محاصره را نیز مقدور نمی دانست اقدام به خود کشی نموده و با کشیدن پینِ نارنجک و گرفتن آن در مقابل چهره خود به شهادت انقلابی نائل و دشمن را از شناختن هویت اصلی خویش محروم می سازد.

* این اتومبیل به دلایلی از قبل توسط دشمن شناخته شده بوده است (به احتمال زیاد به علت "رد" باقی گذاشتن در حین انجام یک سری حرکات قبلی) و رفقا بدون این که متوجه این امر شوند با آن حرکت می کرده اند. در این روز گشتی های دشمن با مشاهده اتومیبل در کنار خیابان، آن را شناخته و در صدد بر می آیند تا از آن به عنوان یک دام استفاده کنند. چند اکیپ عملیاتی دیگر نیز وارد صحنه می شود و اتومبیل را در محاصره می گیرند تا به محض نزدیک شدن رفقا به اتومبیل آن را گلوله باران کنند.  

نقل از "نبرد خلق"، ارگان سازمان چریکهای فدائی خلق ایران- شماره هفتم خرداد ۱۳۵۵

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *