عاشقام من، عاشق دریا
چون که همچون تو، ای نازنینام، لطیف است دریا
و چون تو، شوریده است دریا
کوچ میکند و پیوسته در سفر
گاهی نیز چون تو، همسایه ماست دریا
گاهی نیز چون تو، پریشان است دریا
و گاهی نیز لبریز از سکوت
آه، عاشقام من، عاشق دریا
عاشقام من، عاشقِ سقفِ آبیِ دنیا
چرا که همچون تو، بخشنده است آسمان
در سینهاش ستارهها، در سینهاش سرور و صفا
عاشقی است تنها و تنهایی غریبایم ما
چرا که او، چون تو، گاهیست دور
گاهی هم نشسته کنارم، آه، چه پرشور
با چشمانی پرنفوذ از دور
آه، عاشقام من، عاشق سقف آبی دنیا
عاشقام من، عاشق جاده، عاشق راه
چرا که در جاده، چرا که در راه به هم میرسیم ما
و چه خوش بودیم و گاه چه تیرهبخت دریغا
و یارانمان، و جوانیمان
در جاده بود، در راه، که اشکهامان خنده بر لب زدند
در جاده بود، در راه، که شمعهامان به گریه نشستند
و ما ماندیم و جادهای خالی از دوست اینجا
آه، عاشقام من، عاشق جاده، عاشق راه
عاشقام من،
عاشق دریا
عاشق سقف آبی دنیا
عاشق این جاده و این راه
چرا که اینهاست معنی زیستن، معنی دنیا
و تو، ای نازنین من!
تویی آغاز و پایانام
تویی آغاز و پایان زندگی، از دیروز دیروز تا فردای فرداها!
ترجمه: الف. بهرنگ